مهـم نیـسـت دربـارم چـﮯ فکـر میکنـﮯ....مهـم اینـﮧ انقــد برات مهمم....کـﮧ میشـینـﮯ راجبم فکــر میکُنــﮯ
آن روزها یادت است آیا؟ دل می شکاندی و جگر می سوزاندی خوب شد آمدی... چیزی را باید بهت بگویم: بی خود آمدی...دل شکسته مثل روز اولش نمی شود و جگر سوخته کال نمی شود و من همان عاشق مست نمی شوم بی صدا و بی هیاهو گورتو گم کن....
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: